عزیزم، ک.و.ن.ی که به اندازه یه 2 تومنی گشاده رو با هیچ برنامه ریزی نمیشه هم آورد. یه فکر دیگه بکن....
۱۳۸۷ آبان ۵, یکشنبه
۱۳۸۷ آبان ۲, پنجشنبه
۱۳۸۷ مهر ۲۷, شنبه
بهونه
میدونستم روزای خوب زود گذرن ، میدونستم زود تموم میشن، واسه همین تا تونستم تک تک لحظه هاشو زندگی کردم ،اون روزارو طوری نفس کشیدم که انگار آخرین حجم اکسیژنه که میره توی ریه هام، هر روز و شبم رو طوری گذروندم که انگار قراره به زودی بدون اینکه بدونم کی، بمیرم... همین هم شد،از اون دنیای قشنگم مردم و اومدم اینجا... حالا از اون دنیا چند تا آهنگ و عکس و یه عالمه خاطره مونده... دلم برای اون روزا تنگ شده... میدونم فکر کردن به گذشته ای که رفته احمقانه ست...اما امروز دوست دارم احمق باشم مثل روزای دیگه ام.
۱۳۸۷ مهر ۲۴, چهارشنبه
عقل و احساس
عالیه ! بالاخره عقل و احساسم در یه مورد با هم به تفاهم رسیدن. اونم اینه که گند زدم با این انتخاب هام ...
۱۳۸۷ مهر ۲۲, دوشنبه
۱۳۸۷ مهر ۱۵, دوشنبه
خیانت
پسر دستهای زن رو به لبهاش نزدیک کرد و بوسید بعد آروم زمزمه کرد: با من ازدواج کن،خوشبختت میکنم.
زن لبخند تلخی زد و پیش خودش فکر کرد: پسر بیچاره! بعد چشمهاشو بست و به شوهرش فکر کرد: مرد بیچاره!
آروم دستهاشو بیرون کشید،به چشمهای پسر خیره شد و گفت: من خوشبختم .
زن لبخند تلخی زد و پیش خودش فکر کرد: پسر بیچاره! بعد چشمهاشو بست و به شوهرش فکر کرد: مرد بیچاره!
آروم دستهاشو بیرون کشید،به چشمهای پسر خیره شد و گفت: من خوشبختم .
۱۳۸۷ مهر ۱۴, یکشنبه
Kiss the Lovely Face of God
"... عزیز میگه مردها هرقدر هم که بزرگ بشن و با سواد بشن و پولدار بشن، اما باز هم مثل بچه ها هستند. زود قهر میکنن و زود هم پشیمان میشن و زود هم آشتی میکنند.ممکنه جلو زنها چیزی نگن اما تنها که شدند شروع میکنند به بغض کردن. میگه به همین خاطره که کسی گریه مردها رو نمیبینه. عزیز میگه زن ها هرقدر هم که کوچیک باشند اما مادرند. پناه مردها هستند. حتی دختر کوچولو ها پناه باباشون هستند..."
* روی ماه خداوند را ببوس نوشته مصطفی مستور
۱۳۸۷ مهر ۱۲, جمعه
اشتراک در:
پستها (Atom)